معرفی کتاب نیمه تاریک وجود اثر دبی فورد
کتاب نیمه تاریک وجود اثر دبی فورد نویسنده، مدرس و سخنران آمریکایی برای اولین بار در سال 1998 منتشر شد. این کتاب که موضعی روانشناسانه دارد، بسیار مورد استقبال قرار گرفت و هنوز پس از گذشت ۲۳ سال از چاپ، از کتاب های تاثیرگذار به شمار میرود. دانشگاهها و مؤسسات آموزشی برتر دنیا این کتاب را تدریس کرده و کلیه مشاوران، روانشناسان و روانکاوان به نام در سراسر جهان نیز خواندن آن را به شدت توصیه میکنند.
کتاب نیمۀ تاریک وجود
«نیمۀ تاریک وجود» از بخشی از وجود شما سخن میگوید که به روی آن چشم بسته و نادیدهاش گرفتهاید. بخشی از خود شما که بدون پذیرش آن هیچگاه کامل نخواهید شد و به یکپارچگی دست نخواهید یافت. برای قضاوت نشدن، پذیرفته شدن، محترم ماندن و در نهایت داشتن زندگی سالم و شاد باید درون خود را شناخت و با آن مواجه شد.
بسیاری از انسانها تلاش میکنند تا احساسات منفیشان را انکار و یا پنهان کنند تا در جامعه پذیرفته شوند. این احساسات همان سایهها یا نیمهی تاریک وجودمان هستند که همیشه برای روبرو شدن با آنها مقاومت میکنیم و از شناخت و تحلیل کردنشان طفره میرویم.
بگذار نور وجودت بدرخشد.
کتاب نیمه تاریک وجود با ارائهی روشها و تمرینهای موثر کمک میکند تا از سایههای درونی خود که از چشم دیگران پنهان کردهایم، آگاهی پیدا کنیم و برای رشد و ارتقای شخصیت خود تلاش کنیم.
خلاصه کاربردی کتاب نیمه تاریک وجود دبی فورد به همراه تمرینات
جهان درون، جهان بیرون
باید از اینجا شروع کرد که ماجرای نیمه تاریک چیست؟
همه چیز از اصطلاحی که یونگ، روانشناس و اسطورهشناس اهل سوئیس، ساخته است شروع میشود: سایه.
همه ما انسانها به جز آن بخش روشن و واضح وجودمان که خود و دیگران مدام با آن سر و کله میزنیم، بخشی تاریک و فرو رفته در سایه، در اعماق وجود خود و در بخش زیرین لایه آگاهیمان داریم. این نیمه تاریک ما انباشتی از تمام صفات و ویژگیهایی است که خواستهایم از آن فرار کنیم، آن را پنهان کنیم، چرا که از آن بدمان میآمده است.
این به سایهراندن بخشی از وجودمان، ممکن است آگاهانه و نیز ناآگاهانه و تحت تأثیر نیروهای بیرونی باشد. بدینترتیب که مثلا وقتی ویژگی منفیای از ما سرزده، از سوی دیگرانی همچون پدر یا مادر یا دوستان نزدیکمان به خاطر آن ویژگی سرزنش شدهایم، بلافاصله خواستهایم تا آن ویژگی منفی را در خود پنهان و بعدتر حتی آن را کتمان کنیم. بنابراین، این جنبه وجودمان را خودمان سرکوب میکنیم و با تبعید کردن بخشی از آن، یکپارچگی خود را از دست میدهیم.
قسمت درونی خود
قسمت درونی، همان پستوی تاریکی است که تکهپارههایی از وجود ما را در خود دارد و قسمت بیرونی هم دیگر آن چنان اعتمادی بدان نیست! میپرسید چرا؟
دبی فورد به شما پاسخ میدهد که زمانی که آنقدر درگیر مسائلی مانند «آیا از نظر دیگران خوب هستم؟» یا «نکند به دلیل داشتن فلان ویژگی، برای اطرافیانم یک هیولا به نظر برسم؟» باشید. ناخودآگاه شروع میکنید به نقابسازی در بخش بیرونی وجود خود. در نهایت، شما بیشتر و بیشتر از خودتان، از وجودی یکپارچه که آمیزهای از ویژگیهای مثبت و منفی است، دور میشوید.
این دور شدن از خود، هم به ضرر شما است و هم به ضرر اطرافیانتان که در درباره اینها جلوتر خواهیم گفت. اما تا قبل از آن، چیزی که اهمیت دارد این است که دو تکه شدن وجودتان را دریابید و خودتان را گول نزنید. آنگاه به این سخن یونگ توجه کنید که میگوید «من ترجیح میدهم کامل باشم تا خوب!» تا ترستان از بد بودن بریزد و بپذیرید که زیبایی انسان همانند زیبایی جهان در داشتن همه چیز -بد و خوب- با هم است.
به خاطر بسپارید که شما از بدو تولد تا زمان ورود به جوانی و بزرگسالی، یعنی در دوران کودکی، وجودی یکپارچه بودید که هنگام بروز رفتاری مغایر با معیارهای بزرگسالان، هیچ از آن فرار نمیکردید، بلکه آن را برعهده میگرفتید و با آن همه، چیزی از زیبایی و معصومیت شما کاسته نمیشد. زشتیها از جایی شروع شدند که یاد گرفتید به خودتان دروغ بگویید و خودتان را انکار کنید.
نیمه تاریک وجود تمرین شماره یک
سرکوب نیمه تاریک
یادتان باشد که هرچه نیمه تاریک خود را بیشتر سرکوب کنید، سایه شما لجبازتر خواهد شد و آزار و اذیت آن بیشتر و حضورش مداومتر. پس آماده شوید تا همراه این کتاب، سفری را به سمت اعماق تاریک وجودمان آغاز کنیم. این سفریست برای بازگرداندن یکپارچگی خود، یعنی همان زیبایی اصیل وجودی مان . هدف ما این است که به کل وجودمان اجازه بودن بدهیم و آن را دوست بداریم تا تمام جهان را دوست داشتنی ببینیم.
در ادامه به چکیده سایر بخشهای کتاب نیمه تاریک وجود اثر دبی فورد و تمارین آن میپردازیم:
ادامه این مقاله ویژه اعضای باشگاه سوپرمایند است.
مشاهده ادامه مقاله