کتاب مدیریت بحران برایان تریسی

معرفی و خلاصه کتاب مدیریت بحران برایان تریسی

اصول مدیریت بحران از نگاه برایان تریسی یعنی توانایی مدیریت لحظه هایی که اتفاق های ناگهانی پیش می‌آید. در این مقاله می خواهیم به یکی از مهمترین کتاب های برایان تریسی بنام مدیریت بحران یا «Crunch Time» بپردازیم و برخی از سرفصل های مهم آن را بررسی کنیم. البته ناگفته نماند از خلاصه صوتی این کتاب به همراه فایل پی‌دی‌اف آن در باشگاه کتاب‌خوانی سوپرمایند می‌توانید بهره ببرید.

برایان تریسی، به عنوان مدرس موفقیت، از ویژگی منحصر بفردی برخوردار است که آن سادگی و روانی ست. مطالبی که او به ما ارائه می کند، گرچه در عمل دشوار هستند، ولی پیچیدگی ندارند و کاربردی هستند.

با خواندن این مقاله از وبسایت ذهن برتر محمد سیدا می توانید، کلیات کتاب مدیریت بحران برایان تریسی را درک کنید و سخنان اصلی و کلیدی برایان تریسی را مطالعه کنید.

تنها راهی که می‌تواند به شما در شناخت استعداد واقعی‌تان و رسیدن به آنچه که توانایی آن‌را دارید، کمک نماید، اقدام مؤثر در لحظات بحرانی است.

 

معرفی کتاب مدیریت بحران اثر برایان تریسی

در زندگی شخصی و شغلی کارها به ندرت دقیقاً طبق برنامه‌ریزی‌ها پیش می‌روند. کلید داشتن عملکردی بهینه در لحظات بحرانی زندگی‌تان، در دستان خود شماست، بدین معنا که به جای مشکلات، بر راه‌حلها تمرکز کنید.

هرچه بیشتر به راه‌حلهای احتمالی بیندیشید، راه‌حلهای بیشتری به ذهن‌تان خطور می‌کند. اگر بیش از مشکلات به راه‌حلها فکر کنید، مثبت‌تر، متمرکزتر و خلاق‌تر خواهید شد. هرچه بیشتر در رابطه با اقدامات خاصی که می‌توانید به عمل آورید اندیشه کنید، بیشتر تحت کنترل خواهید بود.

ممکن است شما نحوه عبور از دست‌اندازهای کوچک را بدانید، اما آیا میدانید با بحران‌های تمام عیار، بحران‌هایی که توانایی یک شرکت یا از کنترل خارج کردن زندگی شخصی‌تان را دارند، چگونه باید مقابله کنید؟

کارآمدترین و سرشناس‌ترین افراد در هر زمینه کسانی هستند که بیش از همه قادرند از پس مشکلاتی که در زمینه کاری‌شان به وجود می‌آیند، برآیند.

کتاب مدیریت بحران برایان تریسی

به شما مژده می‌دهم هرآنچه که شما برای مقابله با مشکلات یا بحران‌های زندگی‌تان بدان نیازمندید، همین حالا در وجود شماست.

هیچ مشکلی وجود ندارد که شما نتوانید با به کارگیری هوش و خلاقیت‌تان آن را حل کنید. هیـچ نوع گرفتاری و دشواری وجود ندارد که شما نتوانید با تمرکز عمیق آن‌را رفع نمایید. هیچ مانعی وجود ندارد که شما قادر نباشید با اراده و پشتکار کافی بر آن غلبه کرده یا از آن بگذرید. وظیفه شما در لحظات بحرانی، رویارویی با چالش، عملکرد مؤثر و در پیش گرفتن حرکتی رو به جلو و صعودی است.

 

در مدیریت بحران من مسئول هستم

مسئولیت پذیری به معنای کامل و جامع آن یعنی اینکه اول از همه به خودمان پاسخگو باشیم. افراد زیادی هستند که از دید رئیس یا مدیران شان افراد مسئولیت پذیری قلمداد می شوند، زیرا وظایف خود را به درستی و دقیق انجام میدهند و اگرچه این پسندیده است ولی مسئولیت پذیری در اینجا معنای گسترده تری دارد و به معنای تعهد خودمان نسبت به خودمان است.

آیا به کارهایی که سال پیش در سر داشتیم و قرار بود آنها را اجرایی کنیم عمل کرده ایم؟

پس  جمله ی «من مسئولیت دارم» بیشتر از اینکه به دنیای بیرونی ما مربوط باشد، رابطه ی خودمان با شخصیت مان را مشخص می کند. برای بزرگ شدن و رشد کردن باید اول از همه به خودمان افکارمان و اهداف و ارزش های مان متعهد باشیم.

 

«هر چیزی قبل از آسان شدن، سخت است.»

این جمله ی بسیار ساده میگوید که برای موفقیت نباید به دنبال کارهای ساده بود، زیرا همه می توانند کارهای ساده را انجام دهند. پس برای ما راه چاره ی دیگری وجود ندارد. باید آنقدر انضباط داشته باشیم تا بتوانیم عادت های قدیمی را کنار گذاشته و عادت های جدید خلق کنیم.

 

تابحال به این فکر کرده اید که:

«چه عادت هایی را باید در خود ایجاد کنید؟»

اگر به این موضوع فکر کنید قطعا به سوال دیگری نیز بر می خورید:

«چه عادت هایی را باید کنار بگذارید؟»

«عادت های خوب به سختی ایجاد می شوند. ولی زندگی کردن با آنها راحت است، عادت های بد به راحتی شکل میگیرند. ولی زندگی کردن با آنها سخت و دشوار میشود…»

بگذارید به جمله ی اول بازگردیم هر چیزی قبل از ساده شدن، دشوار است. درست است، برای ما بسیار بسیار دشوار است که عادت جدیدی را در خود پرورش دهیم و یا عادتی کهنه را کنار بگذاریم.

شاید این مثال جالب باشد… تا بحال به صحنه های پرتاب موشک ها نگاه کرده اید؟

یک موشک یا شاتل انرژی هنگفتی را صرف خروج از اتمسفر می کند ولی همینکه از اتمسفر خارج می شود، دیگر نیاز به انرژی چندانی ندارد. خلق عادت های جدید و حذف عادت های قدیمی دقیقا اینگونه است. برای هر دو باید بر جاذبه ی پایین کشنده و قدرتمندی غلبه کرد و این کار قطعا بسیار دشوار است.

خوشبختانه این دشواری تا ابد ادامه ندارد و پس از مدتی عادت های جدید شکل می گیرند و اینجاست که مرحله ی آسانی آغاز می شود. پس جرات کنید و مانند موشکی باشید که می خواهد بر جاذبه ی زمین غلبه کند. تصمیم بگیرید و پس از تشخیص  عادت هایی که زندگی شما را ملالت بار، معمولی و پیش پا افتاده کرده اند به جنگ آنها بروید، فراموش نکنید که بیشتر انرژی شما در جنگ با این عادت ها و شکل دادان به عادت های جدید باید در همان ابتدای مسیر مصرف شود.

بهتر است این جمله را در دفترچه ی اهدافتان یادداشت کنید: «هر چیز قبل از آسان شدن، دشوار است.»

 

قطب نمای عادت ها

خلق عادت های خوب

نظریه ی مهم دیگری که در مورد خلق عادت های خوب و حذف عادت های بد وجود دارد و باید همیشه در ذهنتان به آن فکر کنید ایده ی قطب نمای عادت ها است. واضح است که کاربرد قطب نما  این است که بدانیم در مسیر درستی حرکت می کنیم یا خیر…

برای داشتن این طرز فکر همواره قطب نمایی را در ذهنتان مجسم کنید که قطب مثبت مهمترین عادت خوب و قطب منفی آن مهم ترین عادت بد شماست. داشتن این تصویر از آن جهت توصیه می  شود که ذهن ما، که فرمانده ی اصلی زندگی ماست، به بهترین شکل با تصاویر ارتباط برقرار می کند.

با داشتن این قطب نما با دو قطب مخالف همواره در مسیر باقی می مانید و اطمینان پیدا می کنید که در مسیرتان همواره از قطب منفی دور و به قطب مثبت نزدیک می شوید.

 

تفکر صفر

ایده ی تفکر صفر نیز واقعا شگفت انگیز است. این طرز فکر خلاقانه می گوید بیایید فرض کنیم که به نقطه ی صفر بازگشته ایم یا به عبارتی دکمه ی Restart یا شروع مجدد را فشار داده ایم و اکنون می توانیم کل زندگی مان را از نو آغاز کنیم. حال فقط یک سوال را باید پاسخ دهید:

آیا کار یا فعالیتی در زندگی فعلی ما وجود دارد که اگر بنا بود از صفر شروع میکردیم هرگز انجامش نمی دادیم؟

بهتر است به هیچ وجه این سوال را دست کم نگیرید و یکبار دیگر بدان توجه کنید : آیا فعالیتی در زندگی فعلی شما است که اگر بنا بود به گذشته برگردید و از نقطه ی صفر شروع کنید، هرگز انجامش نمی دادید؟

«اینکه در برابر تمام چیزهایی که بدیهی پنداشته ایم، علامت سوالی قرار دهیم همواره و در همه ی عرصه ها به نفع ما خواهد بود.»

برتراند راسل

اگر زمان کافی دارید و در حال مطالعه ی این مطلب هستید کاغذی بردارید و به این شیوه عمل کنید. لیستی از فعالیت های کنونی تان تهیه کنید، همه ی موارد را ذکر کنید. تمام فعالیت هایی که در حوزه ی کارتان، روابط عاطفی تان و حتی فعالیت های اوقات فراغت انجام می دهید.

 

حال با ایده ی نقطه ی صفر به آنها نگاه کنید.

آیا مواردی وجود دارد که اگر به گذشته باز می گشتید هرگز انجامشان نمی دادید؟

پیشنهاد میشود به دنبال فلسفه ی این سوال نباشید و فقط به این سوال پاسخ دهید، این سوال در مورد علایق شماست و علایق شما خیلی بیشتر از آنچه گمان می کنید بر رضایتمندی موثر است. اگر مواردی را مشخص کردید باید به شما تبریک گفت.

البته این به این معنا نیست که از فردا باید تمام این کارها و فعالیت ها را تعطیل کنید. نمی‌توانید و نباید همه چیز را به هم بریزید، منفجر کنید و شب بخوابید و از فردا زندگی جدیدی شروع کنید چون هیچ تغییری به سرعت رخ نمی‌دهد.

این درس بزرگی است که انسانهای معمولی معنایش را به درستی درک نمی کنند…

آنها تغییر را در بیرون جستجو می کند و گمان میکنند با تغییر شرایط بیرونی رضایتمندی حاصل می شود. حال آنکه پاسخ شما به سوال نقطه ی صفر باید بیشتر به شخصیت شما و تغییراتی که باید در رفتارها، افکار عادات و اولویت هایتان ایجاد کنید باز می گردد…

 

برنامه ریزی موثر و چسبندگی

سرفصل آموزنده ی دیگری که در کتاب نقطه ی کانونی وجود دارد برنامه ریزی موثر است. آقای تریسی اعتقاد دارد، با هر دقیقه ای که صرف برنامه ریزی می کنید، در زمان اجرایی کردن آن برنامه ها ده دقیقه صرفه جویی می کنید.

این جمله تقریبا شبیه جمله ی معروف آبراهام لینکلن است :

«اگر برای قطع کردن درختی شش ساعت وقت داشته باشم. چهار ساعت را صرف تیز کردن تبرم خواهم کرد»

پس تا جایی که ممکن است برنامه هایتان را دقیق تر سر و سامان دهید و آنها را به اجزای کوچک و قابل اجرا تبدیل کنید. پس از برنامه ریزی دقیق و حساب شده نوبت به اجرایی کردن آنها می رسد. مفهومی که در اینجا تفاوت زیادی را در دستاوردها و کارایی شما بوجود می آورد چسبندگی نام دارد.

چسبندگی به معنای رها نکردن انجام یک کار تا انجام کامل آن است.

اغلب اوقات ما کاری را آغاز و سپس حواسمان پرت کار دیگری می شود و دوباره به کار قبلی رجوع می کنیم و انرژی زیادی را هدر می دهیم که در مسیر قرار بگیریم و بفهمیم که  باید از کجا شروع کنیم و این چرخه ی ناکارآمد همچنان ادامه پیدا می کند.

ولی اگر  تا تمام شدن کارهای مهم به سراغ هیچ کار دیگری نرویم و اجازه ندهیم هیچ چیزی حواسمان را پرت کند، به عقیده ی برایان تریسی، «طوفانی از کارایی و راندمان بالا به سمتمان می آید»

اگر در مشاغلی هستید که کنترل آنچنانی برنامه های خود ندارید، یعنی برنامه ی کاری شما توسط بالادستی تان و یا سیاست های سازمانی که درآن کار می کنید مشخص میشود بازهم می توانید از تکنیک چسبندگی بهره ببرید.

برای مثال

اگر شغل تان به نحوی است که با کاغذ بازی های زیادی مواجه اید، مثلا باید پرونده ها یا نامه های زیادی را بررسی کنید، بعد از اولویت بندی، تک به تک به سراغ آنها بروید و تا انتهای انجام کارهای لازم به هیچ وجه به نامه ها، پرونده ها و فایل های دیگر فکر نکنید.

همچنین به یاد داشته باشید که نباید میز کارتان مملو از پرونده ها، نامه ها و انواع سندهایی باشد که قرار است چند ساعت بعد، فردا یا در چند روز آینده به آنها رسیدگی کنید زیرا این کار به نوعی حس عقب بودن از کارها را در شما تداعی می کند.

 

برایان تریسی

در ادامه  این مقاله از وبسایت ذهن برتر محمد سیدا به شما چکیده‌ای از کتاب “مدیریت بحران” نوشته برایان تریسی را ارائه خواهیم کرد.

 

چکیده کتاب مدیریت بحران برایان تریسی

گاهی برای همه ما بحران هایی پیش می آید و این ارتباطی به خوب یا بد انجام دادن کارهای ما ندارد. بحران های کاری و حتی بحران های زندگی اگر ندانیم که چطور با آنها برخورد کنیم می توانند اسیب‌های جدی به ما وارد کنند.

حواستان باشد که گاهی مشکلات ناگهانی اگر که به آنها اجازه دهید می توانند به مصیبت هایی کامل و تمام عیار تبدیل شوند. به همین دلیل است که شما به لحظه عمل نیاز دارید. لحظه عمل نظامی تجربه شده است برای تحت کنترل درآوردن مشکلات ، وقتی که دانش و مهارت تان به بن بست می رسد.

در مدیریت بحران؛ از نگاه برایان تریسی مهم نیست که شما چه کسی هستید و چه کاری انجام می دهید. مهم این است که بتوانید در جایی که ایستاده اید بهترین تصمیم را بگیرید و بهترین عملکرد را داشته باشید.

 

مواجهه با بحران ها

هر شخصی یا سازمانی، مشکلات، دشواری ها، تغییرات غیرمنتظره و بحرانهایی را تجربه می کند که آرامش را از او سلب می کند و باید هرچه زودتر از پیش رو برداشته شود. گاهی نیاز است که فنون مدیریت کارکنان جهت رسیدن به بالاترین بازده کاری کمک بگیرد.

طبق برآوردها، تمامی مشاغل در هر دو یا سه ماه با یک بحران دست و پنجه نرم می کنند. که این بحران اگر به سرعت و به طور موثر تحت کنترل قرار نگیرد، می تواند حتی بقای شرکت را به خطر اندازد. هر فرد نیز هر دو یا سه ماه با بحرانی شخصی، مالی، خانوادگی یا جسمانی روبروست که می تواند تمرکز او را بر هم زده و او را از رسیدن به هدف خود منحرف سازد.

بحران ها همواره در تمام لحظات کاری وجود دارند و هیچگاه بطور کامل از بین نمی روند. کنترل بحران ها، علم هنری است که با شناخت دقیق بحران ها و تمرین و ممارست بدست می آید. در بسیاری از موارد ممکن است، حتی نتوان بحران ها را مهار کرد، اما می توان مقاومت پذیری و اعتماد به نفس خود را افزایش داد.

برایان تریسی در کتاب معروف خود به نام «مدیریت بحران» به این مسائل پرداخته و شما را برای رویارویی با بحران ها و افزایش اعتماد به نفس و مهارت های عمومی لازم برای مقابله با آنها آماده می سازد.

این شرایط نیست که انسان را می سازد، بلکه این انسان است که شرایط را می سازد.فردریک رابرتسون

هر فصل کتاب مدیریت بحران برایان تریسی یک مجموعه از استراتژی‏های حل مشکل را به همراه اقدامات موثری که می‏توانید صرف نظر از ماهیت یا اندازه مشکل انجام دهید، ارائه می‏دهد.

 

بخشی از کتاب مدیریت بحران

کتاب مدیریت بحران

ضد حمله!

زمانی که اوضاع و موقعیت‌تان به هم می‌ریزد و دستخوش آشفتگی قرار می‌گیرد، شما می‌بایست مانند یک فرمانده ارتش در میدان جنگ شروع به تفکر نمایید. گاهی موقعیت به اندازه‌ای حاد است که مجبور می‌شوید تصمیمات مهم و سختی را اتخاذ نمایید. و آن‌ها را بدون معطلی ایجاد کنید، چرا که دیگر تامل جایز نیست.

مطالعه‌ای در خصوص بزرگ‌ترین فرمانده‌هان ارتش دنیا که از سال ۶۰۰ قبل از میلاد به بعد در زمین زندگی کرده‌اند صورت گرفته است. در این بررسی و ارزیابی چندین اصول استراتژی ارتش که طی قرن‌ها به شکست یا پیروزی افراد و گروهک‌ها منتهی شده‌اند، مشخص شده است.

این اصول هم اکنون در تمام مدارس نظامی دنیا به دانشجویان آموزش داده می‌شود. با اجرای این اصول استراتژی در زندگی و شغل‌تان گاهی می‌توانید اوضاع و شرایط را تغییر داده و به نتایج فوق‌العاده‌ای دست یابید.

 

۴ استراتژی مدیریت بحران برایان تریسی

استراتژی اول: اهدافتان را تعیین نمایید

اولین اصل در استراتژی نظامی، اصل هدف است. بدین منظور که شما می‌بایست کاملا هدفی را که برای عبور از بحران‌ها به آن احتیاج دارید شناسایی نمایید. در اصول شغلی اجرای این اصل معمولا بر روی اهدافی مبتنی بر فروش، درآمدها و گردش پول نیز متمرکز است.

شما برای دستیابی به بهترین و مهمترین اهداف خود به طرح‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و افراد مناسبی نیازمندید که در مشاغل مناسب خود به انجام کار مشغول شوند. افراد می‌بایست کاملا بدانند که از آن‌ها توقع انجام چه کاری را دارند هر چه که هست باید تعهد به پیروزی و موفق شدن را بدانند.

 

استراتژی دوم: شجاعانه عمل نمایید

دومین اصل مهم اصل حمله است. اهمیت این اصل اقدام و عملکرد شما می‌باشد. به این معنا که می‌بایست شجاعانه به جلو حرکت کنید تا با دشواری‌ها مواجه شوید و مشکلات را حل و فصل نمایید. همان‌طور که ناپلئون رهبر نظامی فرانسوی می‌گوید: تا به حال هیچ‌گونه جنگ بزرگی از موقعیت دفاعی، پیروز و موفق نبوده است.

از آن‌جایی که تمایل طبیعی هر فردی در طول مواجه شدن با بحران و مسائل چالش برانگیز عقب‌نشینی است. شما می‌بایست در مقابل این تمایل مقاومت کنید و با حالت صبورانه حرکت به سمت جلو برای به دست گرفتن کنترل اوضاع و حمله قاطعانه به طرف مشکلات را ادامه دهید.

شما هرگز نمی‌توانید با کاهش هزینه‌ها از بحران و اوضاع چالش برانگیز رهایی یابید. بلکه مجبور خواهید بود برای خودتان درآمدی را ایجاد کنید و تنها روش برای انجام این کار فروختن چیزی به شخصی می‌باشد. همیشه به خلق درآمد از راه فروش بیاندیشید. در این زمینه باید با دقت و بی‌پروا رفتار کنید.

شرکت‌های خاص که یک بحران را به خوبی پشت سر می‌گذارند با تمرکز مستحکم و قاطع بر خلق درآمدهای فروش اوضاع را به سود خودشان تغییر می‌دهند. بنابراین شما نیز می‌بایست این چنین عمل کنید.

 

استراتژی سوم: منابع خودتان را سازماندهی نمایید

سومین اصل اساسی اصل سازماندهی منابع است. به این منظور که شما می‌بایست تا بهترین افراد، بهترین کارمندان و منابع محدودتان را در قسمت‌هایی متمرکز و سازماندهی نمایید که در آن احتمال بزرگ‌ترین پیروزی‌ها وجود داشته باشد.

فعالیت‌هایتان را به نوعی بازسازی نمایید که استعدادهای‌تان به نتایجی معطوف شوند که به راحتی قادر باشند تا شما را سریع‌تر از هر چیز دیگری از بحران نجات دهند.

 

استراتژی چهارم: بسیار انعطاف پذیر باشید

اصل چهارم در این بخش اصل مانور روی خود است. تقریبا تمامی موقعیت‌های بزرگ که در جنگ نصیب یک گروه می‌شوند. نتیجه‌ی تدابیر مهم فرمانده موفق گروه در حمله به دشمن در جناح‌های مختلف و تحت فشار قرار دادن گروه مقابل می‌باشد. در امور شغلی و کاری به کارگیری این اصل نیازمند اقداماتی جدید و تازه است. و در صورت تاثیربرانگیز نبودن آن باید شانس خودتان را با هر گونه اقدام و عملکرد دیگری بیازمایید.

در عملکرد خود می‌بایست بسیار انعطاف‌پذیر و خلاق باشید. در انجام دقیق یک عملکرد جدید بر عکس آن‌چه که تا به حال انجام می‌دادید، نیز بیاندیشید.

 

چکیده نکات کتاب مدیریت بحران برایان تریسی

از اقدامات اساسی که در شروع کار، شما را به موفقیت رساندند، فاصله نگیرید، در غیر اینصورت، شما در اولین گام با مشکل روبرو خواهید بود. مهارت های اساسی خود را بیابید و بر روی آنها تمرکز کنید. قانون 80 به 20 در مورد موفقیت های شما صادق است. به عبارتی 80 درصد از نتایجی که به دست می آورید، ناشی از 20 درصد از اقدامات شماست.

تفاوت های شما با دیگران، کلید موفقیت شما در کارتان است. اگر از یک امتیاز و برتری رقابتی برخوردار نباشید، کامل نیستید.

مهمترین تولیدات و خدمات شما، هسته مرکزی کارتان است. افراد مهم سازمان خود را تعیین کنید. 20 درصد از پرسنل، بیشترین کارایی را دارند. آنها را مشخص کنید.

وقتی به یک مشکل حاد بر می خورید، توانایی تان در دقت و تمرکز می تواند تعیین کننده موفقیت یا شکست تان باشد. با هر دقیقه ای که صرف برنامه ریزی می کنید، 10دقیقه در اجرا صرفه جویی کرده اید.

اصلاً به مسائل کم اهمیت نپردازید. ذهن تان را درگیر مسائل پیش افتاده و جزئی نکنید. با اولویت بندی به کارهایتان بپردازید.

کارها و مشکلاتتان را گروه بندی کنید. توجه خود را به مشکلاتی معطوف کنید که در صورت اقدام فوری، می توانید آنها را از پیش رو بردارید و خود را برای شرایط و اوضاعی که قابل حل نیست، بیهوده نگران نسازید.

رسیدن به موفقیت در مدیریت بحران موضوعی است که در کتاب مدیریت بحران برایان تریسی به آن پرداخته شده است.

 

استراتژی های موفقیت در مدیریت بحران

همیشه به هدف خود فکر کنید. شما باید طرح ها و برنامه ریزی های دقیقی داشته باشید تا اهداف تان مشخص باشد. پس از تعیین اهداف ، مهم ترین هدف خود را در راس امور قرار دهید و بعد وارد عمل شوید.

شجاع باشید. مشکلات همیشه هستند. یادتان باشد که جسورانه ولی منطقی عمل کنید.

منابع مالی خود را پیش بینی و تعیین کنید. باید جایی باشد که شما بتوانید روی منابع مالی آن حساب باز کنید. یکی از اصول مدیریت بحران از نگاه برایان تریسی این است که شما همیشه به فکر تامین منبع مالی خود باشید.

کارگروهی را اولویت اصلی خود قرار دهید. یکی از مهمترین مسائل در مدیریت بحران این است که کار گروهی را اولویت اصلی خود بدانید. دیگران را نیز تشویق کنید تا کار گروهی داشته باشند.

انعطاف پذیر باشید. گاهی مشکلات و بحران ها با هم پیش می آید و شما باید انعطاف با آنها برخورد کنید.

گردش پولی ایجاد کنید. میزان نقدینگی خود را مشخص کنید. برنامه ریزی دقیق نسبت به آن داشته باشید و جایگزین نقدینگی را پس از چند مرحله کار مشخص کنید.

 

جمع بندی

چالش‌ها، مشکلات و بحران‌های ناگهانی، همان‌گونه که از ظاهرشان پیداست، اجتناب ناپذیرند. ناخواسته، غیر منتظره و اغلب جدی هستند. عکس‌العمل شما تنها بخش قابل کنترل این معادله‌ی دوسویه است.

افراد با توانایی کسب مهارت مدیریت بحران است که می‌توانند تبدیل به یک مدیر موفق در کسب و کار خود شوند و این توانایی به طور قطع با آموزش و تمرین به دست خواهد آمد.

باید در برابر بالا و پایین‌های زندگی عکس‌العمل خود را تعیین کنید. این توانایی تعیین کننده‌ی میزان بقا موفقیت، سلامتی، خوشبختی و راه شماست. کلید عالی عمل کردم در طول لحظات بحرانی زندگی این است که با تمام وجود روی یافتن راه‌حل تمرکز کنید تا خود مشکلات.

هر فصل کتاب مدیریت بحران یک مجموعه از استراتژی‏های حل مشکل را به همراه اقدامات موثری که می‏توانید صرف نظر از ماهیت یا اندازه مشکل انجام دهید را ارائه می‏دهد.

دانلود رایگان چکیده فایل صوتی و پی‌ دی‌ اف کتاب مدیریت بحران برایان تریسی در باشگاه کتاب‌خوانی سوپرمایند.

نظرات ارزشمند خود را درباره این مقاله از وبسایت ذهن برتر و کتاب مدیریت بحران برایان تریسی برای ما در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.

 

3.7 3 رای
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

4 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه نظرات
فروشگاه
مقالات
خانه
دوره ها
جستجو
 
0
    0
    سفارشات شما
    سبد خرید شما خالی استبازگشت به فروشگاه