معرفی کتاب الفبای موفقیت اثر باب پراکتور
در کتاب الفبای موفقیت شاهد توانایی حیرتانگیز باب پراکتور برای خلاصه کردن پیچیدهترین مسائل و چالش برانگیزترین مفاهیم به موضوعی ساده، روشن و کاملا قابل درک خواهید بود.
کتاب الفبای موفقیت (The ABCs of success) هدیهی خارقالعاده ایست از باب پراکتور برای دیدن و بیان دقیق حقایق، در لحظهی درست و به شیوهی مناسب، برای شروع تغییر، برای قابل فهم کردن همه چیز.
باب پراکتور در کتاب الفبای موفقیت سعی میکند، مصداق عینی را به تحلیل و تفسیر بکشاند و در ذهن خواننده یک ذهنیت فراگیر و کاربردی ایجاد کند. همین حالا مطالعه این کتاب را شروع کنید. مطمئنا این مسیر را دوست خواهید داشت.
جان کلام و نکات کاربردی کتاب الفبای موفقیت اثر باب پراکتور:
بخش اول: اندیشه همراه عمل کردن
متاسفانه بیشتر کتابهای روانشناسی که جزء پرفروشترین کتابهای موفقیت قرار دارند، به مثبتاندیشی صرف تاکید میکنند، اما برخلاف کتاب الفبای موفقیت، ارزشی برای تجربه و عمل قائل نیستند. اگر تفکر مثبت به تنهایی باعث زندگی موفق میشود، 95 درصد از جمعیت ما در آرامش مالی و امنیت کامل بودند. تمام کشیشها و معلمان نمونهی بارز سلامتی، ثروت، و خوشبختی بودند. متاسفانه بسیاری از افراد در تناقض فیزیکی با گفتههایشان هستند.
بخش دوم: جاه طلبی
آیا تاکنون به این فکر کردهاید که انسان به طور فطری جاه طلب و بلند پرواز پای به این دنیا می گذارد؟ در بدو تولد، سرشت شما طوری نهادینه شد که جویای هدف باشید. شما ذاتا به گونه ای برنامهریزی شدهاید که کیفیت زندگی خود را بهبود ببخشید.
بخش سوم: هوشیاری و دگرگونی
در طی دهههای متمادی این باور در بین مردم رواج پیدا کرده است که بعضی از افراد از توانایی های بیشتری نسبت به بقیه برخوردارند. این باور باعث شده است که خیلی از افراد خود را محدود به مکانی کرده و حاضر نباشند که از پیلهی خود خارج شوند. به همین خاطر آنها نمیتوانند شایستگی، ارزش و خاص بودن وجودی خود را کشف کنند.
بخش چهارم: استفاده از فرصت ها
متاسفانه ذهن ما همیشه در حال تراوش دیدگاههای منفی است و ما را از اینکه بتوانیم برای آیندهی خود برنامهریزی خوبی داشته باشیم باز میدارد. اگر خواهان موفقیت و پیشرفت هستید، باید روی نقاط مثبتی که در گذشته برایتان اتفاق افتاده است، متمرکز شوید. در این صورت است که میتوانید فرصتهای خوب را ارزیابی کنید.
بخش پنجم: خودباوری و اعتماد به نفس
خودباوری به اندازهی علم و دانش مهم است. افراد برای اینکه به خودباوری برسند، در ابتدا باید سطح آگاهی بالایی داشته باشند. اگر کاری را با موفقیت به انجام برسانید، متوجه میشوید که قادر به انجام آن کار بودهاید و این باعث میشود به خودباوری برسید. اما اگر تاکنون آن کاری را به انجام نرسانده باشید، نمیدانید که آیا توانایی به انجام رساندن کاری را دارید یا خیر.
بخش ششم: قدرت درون
بیشتر افراد جامعه بر این باورند که عدهای توانایی نوآوری و خلق ایدههای ناب را دارند و برخی دیگر از این نعمت بیبهرهاند. این عقیدهای پوچ و بیاساس است. حقیقت امر این است که همهی افراد در وجود خود روحیهی نوآوری و آفرینش دارند ولی بعضی از افراد از آن استفاده نمیکنند و طوری وانمود میکنند که کاملاً از آن بیبهرهاند.
بخش هفتم: اهمیت داشتن رویا و هدف
اولین مرحله برای انجام کاری و رسیدن به هدفی این است که تصمیم بگیریم که واقعا می خواهیم به آن هدف دست پیدا کنیم.
اگر در ذهن خود رویا و هدفی واضح نداشته باشید امکان اینکه تسلیم شوید و از کار دست بکشید بسیار زیاد است. در واقع نیرویی که باعث میشود شما تمایل به انجام کاری داشته باشید، همان تصویر ذهنی ایجاد شده از کمال مطلوب است.
بخش هشتم: ایمان و یقین
زنان و مردان زیادی را سراغ دارم که صاحب آمال و آرمانهای بزرگ بودند. آنها بارها با مسائل و کمبودهایی مواجه شدند که یک فرد معمولی قادر به تحمل آن نیست.این افراد توانایی رویارویی با مشکلات و شرایط سخت را دارند. آنها هیچگاه تسلیم نمیشوند، حتی اگر تمامی ثروت یا عزیزانشان را از دست بدهند و یا به بیماری صعبالعلاجی دچار شوند. هیچ چیزی نمیتواند روی آنها تأثیر بگذارد و آنها را از حرکت به سمت جلو باز دارد.
بخش نهم: ترس
آیا شما در زندگی و در تخیل خود محدوده ای را مشخص کردهاید که فکر میکنید نباید از آن فراتر بروید؟
آیا شما هم از ناشناختهها میترسید؛ زیرا امکان عدم موفقیت و شکست وجود دارد؟
چرا تصور نمی کنید که ممکن است در ورای حیطه امن و منطقه آسایش شما فرصت ها و موقعیت های خوبی در انتظار شما باشند و برای به دست آوردن آنها تنها کافی است دست به کار شوید و اقدام کنید. باید از منطقه امن خود خارج شوید و به سمت اهداف و رویاهای خود رهسپار شوید.
بخش دهم: اهمیت تمرکز
اگر شما آگاهانه نظمی در ذهن خود ایجاد نکنید و ذهن خود را برای دستیابی به اهداف خود برنامه ریزی نکنید، محیط یا اطرافیان شما آنچه را که می خواهند در ذهنتان دیکته خواهند کرد.
بخش یازدهم: هدف گذاری
هدفگذاری یکی از اصول اساسی در زندگی است. نه به خاطر اینکه مورد تشویق دیگران قرار بگیریم و بتوانیم نظر دیگران را به خود جلب کنیم، بلکه به علت پاداشها و رضایت درونی هدفگذاری کنید. هدفگذاری باعث می شود شما به طور پیوسته رشد کنید و به انسان بهتری تبدیل شوید.
بخش دوازدهم: اهمیت شکرگزاری
تهیه کردن یک فهرست از موهبت ها و اتفاق های زیبای زندگی یک ایده بسیار خوب است. چه بهتر که شما هم همین امروز فهرستی برای خود تهیه کنید. متوجه میشوید با تهیهی این فهرست ذهنتان آرام میگیرد، تنش از شما بیرون میرود و از کاری که میکنید، لذت میبرید.
دستورالعملی جادویی و شگفتانگیز شکرگزاری و خلق آرزوها
– خدایا بسیار سپاسگزارم که امروز برای من پر از اتفاقهای هیجانانگیز بود.
– خدایا بسیار سپاسگزارم که فروش این ماه مغازهام دو برابر ماه قبل شد.
– خدایا بسیار سپاسگزارم که نتیجه تمام آزمایشها نشان میداد من دوباره سالم و سلامتم.
–خدایا بسیار سپاسگزارم که گوشی موردعلاقهام را خریدم. واقعا ازآنچه که فکرش را میکردم بهتر بود.
– خدایا بسیار سپاسگزارم که از کار من بسیار راضی بودند و از من خواستند در یک پروژه بزرگتر با آنها همکاری کنم.
– خدایا بسیار سپاسگزارم که سرمایهگذاری روی سهام فلان شرکت برایم بسیار سودآور بود.
– خدایا بسیار سپاسگزارم که دختر یا پسر رویاهایم را دیدم. او همان فردی بود که همیشه آرزوی بودن در کنارش را داشتم.
حتی میتوانید آینده را با آن ترکیب کنید. مثلا اینگونه بنویسید:
– خدایا بسیار سپاسگزارم که موقعیتهای شغلی زیادی به سمت من میآیند و بعد از مدتها شغل خوبی بهدست میآورم.
– خدایا بسیار سپاسگزارم که پولی پیشبینینشده بهدستم میرسد. این پول دقیقا همان مقداری است که لازم داشتم.
– خدایا بسیار سپاسگزارم که در کنکور رتبه عالی میگیرم و به همان دانشگاه موردعلاقهام میروم.
تا سه نشه بازی نشه!
بعد از هر مورد سپاسگزاری، سه بار بگویید: «خدایا سپاسگزارم» اینگونه نیرویی ماورایی به فرکانس خواستن خود اضافه کردهاید.
بخش سیزدهم: قدرت تخیل و تصویرسازی ذهنی
انیشتین میگوید:
” تخیل همهچیز است تخیل پیشدرآمدی از جاذبههای آینده زندگی است.”
محدودیت ها را از ذهن خارق العاده خودتان کنار بگذارید و آن را در عالم رویا و تخیل غوطهور کنید.کسانی که به رویای خود میرسند، این محدودیت ها را کنار گذاشتهاند. دلیلی وجود ندارد که نتوانید به رویا وخواستهی خود دست یابید. کافی است که در خیال و تصور خود ببینید که به رویا و هدف مطلوب رسیدهاید. قدرت تخیل و تصویر سازی ذهنی ابزاری بسیار قدرتمند است که در اختیار انسان قرار داده شده است. کاری که تمام افراد موفق انجام میدهند، شما نیز انجام دهید و از قدرت تخیل و تصویر سازی ذهنی نهایت استفاده کنید.
بخش چهاردهم: شما منحصر به فرد هستید
میلیونها انسان تمام تلاش خود را می کنند که آن طور که دیگران میخواهند، شوند. میخواهند کاری که دیگران برای آنها میخواهند، انجام دهند و در این میان به ویژگی ها و توانایی های متفاوت خود توجه ندارند.
در حال تلاش هستند از دیگران تقلید کنند. به منحصر به فرد و خاص بودن خود توجه ندارند. اما پرسش این است که چرا؟ زیرا شجاعت میخواهد که روی پای خود بایستید و کار خودتان را کنید.
بخش پانزدهم: قانون جذب و پارادایم شما
شما به عنوان یک انسان موجودی زنده، تنفس کننده و جذب کننده هستید. شما توانایی این را دارید که هر آنچه را که بخواهید در زندگی خود جذب کنید.
چرا سعی نکنیم که شرایط مثبت را به زندگی خود جذب کنیم؟
وقتی به تاریخ نگاه میکنیم، میبینیم تعداد کمی از افراد به این قانون پی برده اند و توانستهاند با هماهنگی با این قانون طبیعی عالم هستی کار کنند.
خلاصه قانون جذب:
این قانون به وضوح میگوید؛ شما تنها میتوانید آنچه را که با فرکانس شما هماهنگی دارد را به خود جذب کنید.
- چیزی را با تمام وجود بخواهید.
- به خاطرش سپاسگزاری کنید.
- فرکانس شادی داشتن آن چیز را به جهان مخابره کنید.
- جهان هستی آن فرکانس را گرفته و بهصورت فیزیکی به شما بازمیگرداند.
چرا و چطور قانون ارتعاش تاثیرگذارترین قانون زندگیتان است؟
نقش قانون ارتعاش در زندگی
بخش شانزدهم: مدیریت و رهبری
رهبر کسی است که به معنای واقعی بتواند امور را مدیریت کند. رهبر کسی است که هدف و مقصد کاملا مشخص و واضحی را برای خود تعیین کرده است و میتواند دیگران را هم متقاعد کند که در این مسیر او را همراهی کنند.
بخش هفدهم: به باشگاه میلیونرها بپیوندید
تنها در آمریکای شمالی سالانه هزاران زن و مرد میلیونر میشوند. بالغ بر 80 درصد میلیونرها در آمریکا خودساخته هستن، به این معنی که از صفر و یا زیر صفر شروع کردهاند. هر یک از این میلیونرها، قبل از اینکه میلیونر شوند، در تصویر ذهنی، خود را یک میلیونر تجسم کردهاند، آنها ابتدا در ذهنشان خود را میلیونر دیدند.
بخش هجدهم: چگونگی برخورد با موانع و مشکلات
در کتاب الفبای موفقیت می آموزیم که بحران و موانع فرصتی مناسب برای رشد و پی بردن به تواناییهای نهفته است. وقتی با این نگرش با مفهوم بحران و مشکلات روبرو میشوید، از فرصتی که در هر مشکل و بحرانی وجود دارد، به نفع خود استفاده میکنید.
بخش نوزدهم: اهمیت تلاش و پشتکار
برای لحظهای به دستاوردهای گذشتهی خود فکر کنید. متوجه خواهید شد که پشتکار چه نقش بزرگی در موفقیت شما بازی کرده است. ناپلئون هیل دربارهی بسیاری از موفقترین مردمان زمانهی خود بررسی و مطالعه کرد. او میگوید؛ تنها کیفیتی که در هنری فورد و توماس ادیسون پیدا کردم که در سایرین پیدا نکردم، پشتکار بود.
بخش بیستم: مقاومت و نگرانی در مقابل مثبت اندیشی
تمام موجودات از جمله انسان ابزاری هستند که از طریق آن نیروی زندگی جاری میشود. اما در میان تمام موجودات این ما انسان ها هستیم که با ایجاد مقاومت این جریان را محدود میکنیم. نام های مختلفی برای این مقاومت وجود دارد از جمله: اضطراب، استرس، تردید، ترس، نگرانی . این عوامل باعث ایجاد مقاومت در جریان زندگی می شوند.
بخش بیست و یکم: هیچ وقت برای شروع دیر نیست
آیا فکر میکنید برای شروع مجدد خیلی دیر شده است…
آیا فکر میکنید زمان زیادی را دست داده اید و دیگر امکان این وجود ندارد که رویای خود را محقق کنید؟
می خواهم این را بدانید که اگر هنوز زنده هستید، خیلی بیشتر از نیازتان زمان دارید. هم اکنون که این بخش از کتاب را می نویسم وارد دهه 80 سالگی شدهام، اما اهداف زیادی را برای خود تنظیم کرده ام که باید حتما آنها را به دست آورم.
اگر مطالعهای، حتی مختصر و ناچیز، در مورد رموز موفقیت داشته باشید حتما به این نتیجه می رسید که تغییر الفبای موفقیت است… مخصوصا اگر یک تغییر اساسی مدنظر باشد ! منظورمان از تغییر اساسی تمام دگرگونی هایی است که در طرزفکر، ارزشها، اصول و عملکرد ما اتفاق میافتند.
در تئوری، همه خواهان تغییر هستند، چه کسی را می توان یافت که نخواهد وضعیت فعلیاش را به وضعیت بهینهتر، بهتر، شادمانهتر و پرافتخارتر تبدیل کند؟
بخش بیست و دوم: موفقیت و ریسک
آیا در اطرافتان کسانی را میشناسید که از کنار فرصتی طلایی گذشتهاند؛ قرار بود وام بگیرند و نگرفتند یا حاضر نبودند شغل شان که هیچ علاقه ای به آن نداشتند رها کنند و به دنبال رویای خود بروند. این اشخاص به جای اینکه شجاعانه قدم به بردارند، راه ایمن و بیخطر را در پیش گرفتند.
بخش بیست و سوم: دو کلید برای داشتن روابط بهتر
بخشش باعث می شود زندگی شما غنی و سرشار شود، خاطرهاش برای همیشه باقی میماند، تجارت و کسب و کار شما را رونق میبخشد و دوستان را شاد میکند و روابط تان را مستحکمتر می کند…
بخش بیست و چهارم: فروش
فروش به عنوان یک حرفه می تواند تمام انسانها را صرفنظر از جنسیت، سن و سال و میزان تحصیلات به خود جذب کند. در این حرفه هیچ تعصبی وجود ندارد. در کار فروش به مدرک تحصیلی احتیاج ندارید. اما باید پیوسته زمانی مشخصی را در طول روز را برای رشد شخصی خود اختصاص دهید و بخشی از هر روز را صرف بالا بردن سطح آگاهی و دانش خود کنید.
بخش بیست و پنجم: اهمیت مطالعه
تحقیقات نشان می دهد نود درصد مردم با تمام شدن دوران تحصیلشان مطالعه و یادگیری شان و رشدشخصیشان هم به پایان می رسد تکان دهنده است، مگر نه! نه تنها تکان دهنده بلکه خجالتآور است.شما تنها از طریق مطالعه و تحقیق است که می توانید در حرفه خود احاطه پیدا کنید و تبدیل به یک شخص شاخص در زمینه کاری خود شوید.
بخش بیست و ششم: طوری رفتار کنید گویی چیزی به نام شکست وجود ندارد!
به اعتقاد من شکست موقتی روش طبیعت برای آماده کردن ما است، از طریق همین شکست های موقت است که ما پخته تر می شویم و شجاعت لازم برای رسیدن به هدف در ما ایجاد می شود. شجاعت فراوان میخواهد که شکست موقتی را موهبتی در جامهی مبدل تلقی کنیم. هر کس که شکست میخورد، قویتر از جای خود برمیخیزد و از تجربهاش درس میگیرد
بخش بیست و هفتم: اهمیت تفکر کردن واقعی
دو درصد از مردم واقعاً فکر میکنند، سه درصد فکر میکنند که فکر میکنند و 95 درصد ترجیح میدهند، بمیرند؛ اما فکر نکنند.شما باید در گروه آن دو درصد قرار بگیرید، آنهایی که واقعاً میاندیشند و فکر میکنند.با کمی تلاش میتوانید در ردیف آن دو درصد قرار بگیرید. اینها افراد موفق و برندگان زندگی هستند. فکر کردن را باید آموخت و این مطلبی است که در اغلب مدارس آن را آموزش نمیدهند
بخش بیست و هشتم: کار مورد علاقه تان را انجام دهید
دکتر آبراهام مزلو؛ عمر خود را به مطالعهی اشخاص خودشکوفا اختصاص داد. بررسیهای مزلو نشان داد که این اشخاص چند وجه مشترک دارند. از همه مهمتر کاری را میکردند که آن را ارزشمند و مهم می دانستند. آنها کار خود را لذتبخش می دانستند و تفاوت چندانی میان بازی و کار برایشان وجود نداشت. مزلو معتقد بود که برای رسیدن به خودشکوفایی، نه تنها کاری که مهم میپندارید، انجام دهید؛ بلکه آن کار را باید به خوبی انجام دهید و از آن لذت ببرید.
بین حرف زدن و انجام دادن، فاصلهای از زمین تا آسمان وجود دارد. کسانی که این فاصله را طی میکنند همان شگفتی آفرینان این جهان هستند. انسانهایی درست مثل شما.
موفق و پیروز باشید