کتاب کیمیاگر کتابی که چیزی از یک کیمیاگر برای موفقیت در زندگی تان کم ندارد.
کتاب کیمیاگر کتابی است که باید صد بار بخوانید تا این درسهای زندگی را کشف کنید.
برای بار اول خواندن کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئلیو بسیار جذاب است، برای بار دوم با آن حال میکنید، برای بار سوم که بخوانید لایههای زیرین نوشتهها برایتان نمایان میشود، برای بار سوم که بخوانید شما چیزی جدید در نوشته پیدا نمیکنید اما در خودتان چرا… برای صدمین بار اگر بخوانید به نکاتی که در ادامه میخوانید میرسید…
آن را از دست ندید!
» جملاتی در مورد نویسنده کتاب کیمیاگر
پائولو کوئیلو در سال 1947 در ریو دو ژانیرو برزیل متولد شد. وی نویسنده پرطرفدار است که رمانهای او به زبانهای مختلفی ترجمه و توسط افراد زیادی خوانده شده است. کتاب کیمیاگر یکی از بهترین کتابهای اوست و سهم زیادی در رسیدن او به شهرت و معروفیت دارد. گفته میشود که این کتاب به 52 زبان مختلف ترجمه و منتشر شده است.
کیمیاگر یکی از کتابهای بینظیر و فوقالعاده پرفروش پائولو کوئلیو در اواخر دهه بیستم میلادی است. وی این کتاب را در سال 1988 نوشت. وی همواره مورد توجه مطبوعات بوده و با کتابهای خاص و دوستداشتنی خود توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرده است. سال 2007 بود که سازمان ملل متحد، کوئلیو را به عنوان سفیر صلح خودش معرفی کرد. او در امور خیرخواهانه و صلحجویانه نیز فعالیت میکند و در سال 1379 سفری به کشور ایران هم داشته است.
اصل داستان در مورد پسرک جوانی به نام سانتیاگو است که در شهر آندلس واقع در کشور اسپانیا زندگی میکند. وی از طریق چوپانی روزگار میگذراند. البته این چوپانی به این معنا نیست که فردی بیسواد است. زیرا پیش از چوپانی مدتی در زمینه علوم دینی و الهی تحصیل کرده و به همین خاطر با کتابهای دینی و غیردینی آشنا است و علاقه زیادی به مطالعه دارد. وی چندین بار خواب میبیند که یک گنج در اهرام مصر وجود دارد.
در ادامه این داستان او با یک پیرمرد شگفتانگیز آشنا میشود. گویی این پیرمرد از درون او آگاه است. زیرا از راز دل او پرده برمیدارد. سانتیاگو از این خواب و تعبیری که پیرمرد برای آن ارائه میدهد به عنوان افسانه شخصی یاد میکند. او به خاطر رسیدن به این افسانه تمام گوسفندان خودش را میفروشد تا بتواند با فراغ بال به سمت هدف خودش حرکت کند.
او برای تحقق بخشیدن به هدف و افسانه شخصی خود رنجها و سختیهای زیادی را به جان میخرد و سه سال از جوانی خود را صرف حرکند در صحراها و بیابانهای شمال قاره آفریقا میکند تا بتواند به هدفی که در ذهن خود دارد برسد.
هدف داستان
داستانی که در کتاب کیمیاگر توسط پائولو کوئلیو روایت میشود، نشان میدهد که این جوان در راه رسیدن به افسانه شخصی و هدفی که برای خودش معین کرده است دو بار تا لبه پرتگاه مرگ هم پیش میرود. او در این مسیر چندین بار مال و ثروتی بسیار زیادی برای خودش دست و پا میکند و دوباره همه را از دست میدهد. ولی جالب است که هرگز حاضر نمیشود. که کنار بکشد و افسانه شخصی خودش را فراموش کند. او در تمام طول داستان مطمئن است که گنجی وجود دارد و او باید به این گنج دست پیدا کند.
در یکی از بخشهای داستان کتاب کیمیاگر سانتیاگو با دوشیزهای جوان و زیبا آشنا و عاشق او میشود. وی به او قول میدهد که وقتی افسانه شخصی خودش را تحقق ببخشد و به هدف خودش دست پیدا کند، مجدداً نزد دختر جوان میآید و با او ازدواج میکند. پس از این اتفاق با یک کیمیاگر معروف آشنا میشود و آن کیمیاگر او را به سمت اهرام مصر هدایت میکند و در مسیر حرکت به سمت اهرام به او درسهایی از زندگی یاد میدهد.
» درسهایی که میتوان از کتاب کیمیاگر گرفت
این کتاب سرشار از درسهای بسیار زیبا و ارزشمند برای تمام خوانندگان و مخاطبان است. تمرکز ما در این مقاله روی درسهایی است که کارآفرینان و صاحبان کسب و کارهای نوپا میتوانند از این کتاب یاد بگیرند. در ادامه به چند مورد از مهمترین درسهای این کتاب اشاره شده است:
1. همه ما کیمیاگر زندگی خودمان هستیم قدرت ساختن آینده مان را داریم.
کیمیاگر کیست؟ کیمیاگر در واقع به کسی میگوییم که میتواند چیزی بیارزش را به چیزی ارزشمند تبدیل کند. کیمیاگر میتواند با قدرت و دانش خود ماهیت یک پدیده را تغییر دهد. کیمیاگر یعنی کسی که میتواند ماهیت چیزی را تغییر بدهد یا از طریق اقدامات جادویی چیزی خلق کند… مثل من، مثل شما، مثل هرکسی که در اطراف تان می شناسید.
چند نفر در سطح دنیا توانستند به هرآنچه در ذهن شان است جامه عمل بپوشانند و در دنیای واقعی خلق شان کنند؟ بله… خیلی کم هستند. خیلی کم هستند. اما هستند. وقتی میدانیم که هستند چنین افرادی پس میتوانیم باور داشته باشیم که ممکن است. از این فرصت و قدرت درونی تان استفاده کنید. شما قدرت خلق آینده تان را دارید.
چگونه کیمیاگر زندگی خودمان باشیم؟
حال سوال پیش میآید که چگونه ما میتوانیم کیمیاگر زندگی خودمان باشیم؟ به نظر شما ساختن رویایی که در ذهن تان است به صورت واقعی چیزی از جادو کم دارد؟
پاسخ این است که ما میتوانیم یک افسانه شخصی در ذهنمان تعریف کنیم و با اقداماتی که انجام میدهیم آن افسانه ذهنی را به یک پدیده کاملاً واقعی تبدیل کنیم. وقتی شما هدفی برای خودتان تعریف میکنید آن هدف ارزش چندانی ندارد ولی وقتی تلاش میکنید و به هدف خود جامه عمل میپوشانید، معنای کیمیاگری را متوجه میشوید. بنابراین یک کارآفرین از کتاب کیمیاگر یاد میگیرد که باید با تلاش و کوشش، افسانه شخصی خودش را محقق کند و به هیچ عنوان در برابر سختیها و مشکلات مسیر کوتاه نیاید.
2. گاهی هدف در کنار ماست اما آن را نمیبینیم
بعضی وقت ها هرآنچه را که دنبالش می گردید، همان جایی است که شروع کردید. اما خبر ندارید و آنقدر ذهنتان را از اطلاعات بیهوده پر کردید که حتی چیزهایی که در برابرتان هستند را هم نمیتوانید ببینید. وقتی از بعضی از کارآفرینان سوال کنید. که هدف شما از کار و فعالیت چیست؟ چه لزومی دارد که صبح زود از خواب بیدار شوید، تلاش کنید، شبها دیرموقع بخوابید؟
این افراد در پاسخ به شما میگویند. هدف ما از این همه تلاش رسیدن به آرامش است. واقعاً پاسخ حیرت انگیزی است. اگر کمی دقت کنید متوجه خواهید شد که آرامش پدیدهای است که از درون انسان سرچشمه میگیرد.
شباهت این موضوع را با داستان سانتیاگو درک کردید؟
او تصور میکرد که برای یافتن گنج خود برای به اهرام مصر برود. وقتی به اهرام مصر رسید و مکان گنج را پیدا کرد متوجه شد که گنج در همان جایی بوده است. که او مدتها گوسفندهای خود را در آن نگهداری میکرده است. همهمان هرآنچه را که میخواهیم، در وجودمان داریم اما یادمان میرود، کم بین هستیم و اکثرمان منفینگر هستیم و فرصتهایی که داریم را قدر نمیدانیم.
اگر تصمیم گرفتید موفق شوید و به تصمیمتان متعهد هستید، بدانید که شما قبل از بدست آوردن موفقیت در دنیای مادی، در ذهن تان موفق شدید. خیلی از ما هر چه به دنبال آن هستیم در درون ما قرار دارد ولی به جای اینکه آن را در درون خود پیدا کنیم در دنیای بیرون به دنبال آن میرویم. وظیفه ما این است که در روز زمانی برای خودمان بگذاریم تا بتوانیم آنچه نیاز داریم را درون خودمان پیدا کنیم.
3. حق ندارید تسلیم شوید
مانعها منتظر شما هستند. مانعها همان چیزهایی هستند که میخواهند بدانند «آیا شما واقعا میخواهید به مقصد برسید؟». یا فقط علاقه دارید و بدتان نمیآید آنجا باشید؟
نفر اول و بهترین بودن مقصد ارزشمندی است. کسانی میتوانند در این مقصد باشند که لیاقت آنرا داشته باشند و قبلا بهای آنرا با تلاش، امیدواری و پایبندی به تعهداتشان پرداخت کرده باشند. اگر مقصد ارزشمندی را هدف گرفتید، باید بدانید موانع زیادی بر سر راه تان خواهد بود که برای عبور از آنها نباید کم کاری کنید و به هر نحوی شده برای رسیدن به رویاهایتان با آنها بجنگید و عبور کنید.
به قول هنری فورد، موسس اولین شرکت تولید کننده انبوه اتومبیل:
«موانع، آن چیزهایی هستند که وقتی چشم از اهداف تان برمیدارید در برابرتان ظاهر میشوند.»
با مطالعه داستان کیمیاگر متوجه خواهید شد که در مسیر رسیدن به هدف، پای مرگ به میان میآید ولی کوچکترین اثری از تسلیم شدن نمایان نمیشود. این موضوع میتواند بزرگترین درسر ممکن برای یک کارآفرین یا صاحب کسب و کار نوپا باشد. چنانچه مسیر کارآفرینی را انتخاب کردهاید یک جمله را همیشه با خودتان تکرار کنید و آن جمله این است که:
حق ندارید که تسلیم مشکلات و سختیها شوید. باید آنقدر از خودتان سرسختی و مقاومت نشان دهید که سختیها تسلیم شوند و شما به هدفی که برای خودتان تعیین کردهاید دست پیدا کنید.
تسلیم نشو
وقتی افسانه شخصی خودتان را پیدا کردید ممکن است برای رسیدن به آن با مشکلات و سختیهای مختلفی روبرو شوید ولی شما حق تسلیم شدن ندارید و باید تا زمان رسیدن به هدف تلاش کنید. پس، از موانع و مشکلات راه اهداف و رویاهایتان فرار نکنید. بدانید آنها آنجا هستند که بسیاری دیگر را که به اندازه شما رویایشان برایشان ارزشمند نیست را اجازه ندهند به رویاشان برسند و مقصد را برای شما که سخت تلاش میکنید تا به آنجا برسید، خلوت نگه دارند.
ممکن است دستیابی به هدف خیلی طول بکشد و زمان زیادی از شما بگیرد ولی شما باید به افسانه شخصی خودتان تحقق ببخشید.
4. عنصر علاقه را چاشنی کارتان کنید
علاقه در زندگی و کسب و کار اهمیت زیادی دارد. وقتی به کاری که انجام میدهید علاقه داشته باشید مطمئن باشید سختیها و مشکلات خیلی برای شما آسان میشود و میتوانید خیلی راحتتر آنها را تحمل کنید. بنابراین همیشه از خودتان بپرسید که آیا به شغلی که داریم علاقه دارم؟ آیا تمایل داریم که تا پایان عمر به این مسیر ادامه دهم؟ اگر پاسخ شما مثبت است پس درنگ نکنید و به همین مسیری که در آن قرار دارید ادامه دهید.
“وقتی آدم عاشق باشد. همه چیز معنای بیشتری می یابد.“
سانتیاگو به خاطر علاقه شدیدی که به هدف خودش داشت هرگز کوتاه نیامد و در نهایت افسانه شخصی خودش را محقق کرد و به گنج مدفون دست یافت. با نگاهی به زندگی افراد موفق متوجه خواهید شد. که اکثریت قریب به اتفاق آنها عاشق کسب و کار خودشان بودهاند.
5. قرار نیست که گذشته، آینده را تعیین کند
درست است که سانتیاگو در زمینه چوپانی فعالیت میکرد و وضع چندان مناسبی نداشت ولی علاقه داشت که آینده درخشانی برای خودش رقم بزند. و زندگی خودش را متحول کند. در نهایت هم توانست چنین کاری را انجام دهد. کارآفرینان و صاحبان کسب و کار هم باید بدانند که اگر در زندگی و کار خود سختی کشیدهاند و با مشکلات روبرو شدهاند. قرار نیست که تا پایان زندگی این وضعیت حاکم باشد و سختیها ادامه داشته باشد. ما باید تمرکز خودمان را روی نقطه تغییرپذیر زندگی خودمان بگذاریم تا بتوانیم به راحتترین شکل ممکن آینده خودمان را متحول کنیم.
6. ماموریت شما در زندگی باید مهمترین دغدغه فکریتان باشد.
بیشمارمند افرادی که به دنبال گنجشان رفتند و به دنبال آن پول و ثروت و شهرت نیز به زندگیشان سرازیر شد. شاید شما مانند سانتیاگوی داستان کیمیاگر گنجی به شما الهام نشده باشد در خواب. اما مطمئن باشید گنجی بارها با ارزش تر برای شما در این دنیا وجود دارد که باید به دنبالش بروید. گنجی که فقط برای شماست و هیچکس دیگری نمیتواند. به آن دست پیدا کند به جز شما!
این گنج شاید مادی نباشد اما زندگی میلیون ها نفر را در دنیا تغییر بدهد. گنج آلکساندر فلیمینگ، کشف پنیسیلین بود، گنج توماس ادیسون کشف لامپ بود، گنج ماری کوری کشف رادیواکتیو بود، گنج استیو جابز وارد کردن تکنولوژی ساده در زندگی انسان های عصر امروز بود…
ماموریت شما چیست؟
چه چیزی وجود دارد که آنقدر برای شما جذاب و دلربا باشد که بدانید میتوانید بدست آورید و با کوهی از طلا معاملهاش نکنید؟
برای بعضی مردم دگرگون کردن زندگی مردم، یک ماموریت است. از همین امروز ماموریت خودتان را دنبال کنید. ماموریت شما نمیتواند از جنس پول باشد، «من میخواهم ثروتمند شوم» یک ماموریت نیست. ماموریت شما باید از جنس عشق و علاقه شما باشد. چیزی که حتی اگر بدانید پول به شما داده نمیشود هم حاضر باشید برای بدست آوردنش کار کنید.
تایگر وودز، اعجوبه دنیای گلف حتی وقتی جام قهرمانیاش را در مسابقات گلف دریافت میکرد به گوشهای از زمین میرفت و باز هم گلف تمرین میکرد. تمام زندگیاش گلف بود…
هدف او جام قهرمانی نبود، تایگر وودز فقط میخواست از گلف لذت ببرد و جام قهرمانی و پول و ثروت و شهرت هم به همراهش آمدند.
7. هیچگاه از متفاوت بودن ترس و هراس نداشته باشید.
قرار نیست همه مثل هم باشند. اگر مانند دیگران رفتار و زندگی کنید قاعدتاً سرنوشتتان هم مشابه دیگران خواهد شد و با همان چالشها و مشکلات پیش پا افتادهای که دیگران با آن روبرو هستند روبرو خواهید شد. این در حالی است که ما وظیفه داریم متفاوت باشیم؛ چون مسیر کارآفرینی به ما نشان میدهد که اگر به دنبال درآمد و برندی شاخص و متمایز هستیم لازم است متفاوت باشیم و طرز فکری متمایز داشته باشیم.
“كشتی در ساحل بسیار امن تر است، اما برای این ساخته نشده است.“
ممکن است در ابتدای مسیر متمایز بودن مورد تمسخر و تحقیر قرار بگیرید ولی مطمئن باشید که مردم خیلی زود به رفتارهای شما عادت میکنند. و وقتی ببینند که خودتان را تغییر نمیدهد و در برابر تحقیرها مقاوم هستید، پس از مدتی دست از کارهای خودشان برمیدارند. و ممکن است حتی شما را برای رسیدن به هدفتان تشویق کنند.
8.مسیر مهم است، مقصد فقط یک بهانه است.
مقصد را فراموش کنید، مقصد یک چشمانداز است. شما زمان زیادی نمیتوانید در مقصد باقی بمانید، اما زمان زیادی را در مسیر سپری میکنید. مسیر مهمتر است چون زندگی شما، مسیرهایی هستند که سپری میکنید نه مقصدهایی که رسیدید. اگر در مسیر عشق و علاقهتان باشید شما خسته نمیشوید چون در حرکتید و در حالی که از زندگی لذت میبرید به سمت چیزهایی که دوست دارید میروید.
» سخن پایانی
کتاب کیمیاگر یکی از بهترین کتابهایی است که میتوان مطالعه کرد و از درسهای آن بهترین بهرههای ممکن را برد. پائولو کوئیلو از این دست افراد است که میارزد با خواندن کتابی از وی به ذهنش سفر کرد و افکار رنگارنگ از جنس مردم عادی را لمس کرد و با یک داستان آنچنان جذاب درگیر شد که نخواهید آنجا را ترک کنید.
اگر تا به امروز فرصت سفر به ذهن پائولو کوئیلو را با خواندن کتابهایش نداشتید، نگران نباشید. شما میتوانید با عضویت در باشگاه کتابخوانی سوپرمایند فایل صوتی و پیدیاف کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو را همراه با نقشه ذهنی خلاصهی کتاب و تدریس آن توسط آقای دکتر سیدا را به رایگان دانلود نمایید.
مطالعه کتاب میتواند به ما کمک زیادی بکند و زندگی ما را به کلی تغییر دهد. با تغییر نگرش میتوانیم مشکلات را کنار بزنیم و به راحتی به موفقیت برسیم. خواندن یک مهارتی شیرین است. خواندن به شما کمک میکند به ذهن بزرگترین فیلسوفها، دانشمندها، ریاضیدانها و … بروید هرآنچه در آن اتفاق میافتد را ببینید.
از خواندن خلاصه درسهای کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئلیو لذت بردید؟
آیا تاکنون این کتاب را مطالعه کردهاید؟
چه درسهایی از این کتاب گرفتهاید که در زندگی و کسب و کار برای شما مفید و موثر واقع شدهاست؟